Sunday, November 19, 2006
اوضاع و احوال
یک – آهای اسفند دود کنید! گاو و گوسفند سر ببرید! من بالاخره چار خط تو این وبلاگ نوشتم! گر چه اوایل این ماه را به خاطر تنبلی نمیاومدم اینجا، ولی از وسطای ماه پشت سر هم کشیکم. دو روز هم که کشیک نبودم تهران رفتم.
دو – هفته پیش چار تا دونه برف از آسمون اومد گفتم زمستون شده. امروز که یه بند داره حسابی برف میاد و استخونام دچار انجماد شدن تازه فهمیدم حالا زمستون شده. امیدوارم چند روز دیگه مجبور نشم یه بار دیگه اینو بگم!
سه – امان از سهلانگاری رانندهها تو برف. از همین امروز صبح که تو اورژانس بودم شروع شد. یه اتوبوس که از تهران به ارومیه میرفت اطراف تبریز چپ کرد. اوضاع و احوالی در اورژانس بیمارستان خمینی داشتیم و دو ساعت طول کشید تا اوضاع آروم شه.
چهار – توی اون ایام آروم اول این ماه یه هفت هشت تایی فیلم دیدم که همگی به درد پر کردن وقت میخوردند. جالب اینه که، من که از فیلمای هندی فراریم دو تا فیلم هندی دیدم!
پنج – یه عالمه چیز میخوام بنویسم ولی الان نمیدونم چرا یادم نمیاد! چون باید برم کشیک به همین پنج شماره اکتفا می کنم.
دو – هفته پیش چار تا دونه برف از آسمون اومد گفتم زمستون شده. امروز که یه بند داره حسابی برف میاد و استخونام دچار انجماد شدن تازه فهمیدم حالا زمستون شده. امیدوارم چند روز دیگه مجبور نشم یه بار دیگه اینو بگم!
سه – امان از سهلانگاری رانندهها تو برف. از همین امروز صبح که تو اورژانس بودم شروع شد. یه اتوبوس که از تهران به ارومیه میرفت اطراف تبریز چپ کرد. اوضاع و احوالی در اورژانس بیمارستان خمینی داشتیم و دو ساعت طول کشید تا اوضاع آروم شه.
چهار – توی اون ایام آروم اول این ماه یه هفت هشت تایی فیلم دیدم که همگی به درد پر کردن وقت میخوردند. جالب اینه که، من که از فیلمای هندی فراریم دو تا فیلم هندی دیدم!
پنج – یه عالمه چیز میخوام بنویسم ولی الان نمیدونم چرا یادم نمیاد! چون باید برم کشیک به همین پنج شماره اکتفا می کنم.