Monday, May 15, 2006
این سفر
آخر هفته گذشته و اوایل این هفته را در تهران گذراندم. از معدود دفعههایی بود که به طور کامل از زمان استفاده کردم و حسابی از سفرم راضی بودم. دیدار با خانواده، ملاقات با یک دوست، دیدن هر دو پسر دایی (که پس از یازده سال به ایران آمده بودند)، و بالاخره رفتن به نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در آخرین روز مهمترین کارهایی بود که انجام دادم. امسال از نمایشگاه بد خرید نکردم اما آن طور که میخواستم هم نبود. با وجود نامنظمی ترتیب بسیاری از انتشارات و به همریختگی خیلیهاشان توانستم کتابهای درسی مورد نیازم و چند کتاب دیگر را که دوست داشتم بخرم. کتابهایی که از آن متنفرم مانند "قورباغهات را قورت بده" را بیش از همیشه میدیدم. آیا این قدر تقاضا برای این کتابها وجود دارد؟! جای تاسف است! امسال محل انتشارات طرح نو جای خوبی نبود و در عوض ققنوس مکان مناسبی داشت. انتشارات امیرکبیر هم به قدری کتاب ها را نامنظم چیده بود که دورش را خط کشیدم. اما من هر چه گشتم نشانی از انتشارات خوارزمی ندیدم. به هر حال تا پول داشتم خریدم (طبق معمول!).
راستی فکرشو بکنید در این نمایشگاه به این بزرگی یه زباله با محتویات سس گوجهفرنگی به چمن پرت میشه و سس اون به همه جا میپاشه و لباس یه نفر قراره این وسط سرتاسر سسی بشه. حالا اون یه نفر کیه؟! اگه فکر میکنید اون یه نفر من نبودم سخت در اشتباهید!
0 نظر:
Post a Comment
بازگشت به صفحه اصلي